بازدید سایت خود را میلیونی کنید

مطالب پیشنهادی از سراسر وب

» نابینا و ستمگر

نابینا و ستمگر

فقیر کوری ، با گیتی آفرین می گفت :

که ای ز وصف تو الکن ، زبان تحسینم


ای فروغِ ماهِ حُسن، از روی رخشان شما مطلب مرتبط ای فروغِ ماهِ حُسن، از روی رخشان شما

به نعمتی که مرا داده ای ، هزاران شکر

که من ، نه در خور لطف و عطای چندینم


خسی گرفت گریبان کور و با وی گفت :

که تا جواب نگوئی ، زپای ننشینم


من ار سپاس جهان آفرین کنم نه شگفت

که تیزبین و قوی پنجه تر ز شاهینم


ولی تو کوری و ناتندرست و حاجتمند

نه چون منی ، که خداوند جاه و تمکینم


چه نعمتی است ترا ، به شکر آن کوشی؟

بحیرت اندر ، از کار چون تو مسکینم


بگفت کور : کزین به چه نعمتی خواهی؟

که روی چون تو فرومایه ای نمی بینم!


رهی معیری

مهرماه 1328


فرم ارسال نظر


مطالب پیشنهادی از سراسر وب


  روانشناس ایرانی در لندن   |   دستگاه آب قلیایی دکتر مومنی   |   ساخت وبلاگ  


آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین مطالب مجله


رپورتاژ آگهی ثبت کن و دیده شو !! رپورتاژ آگهی ثبت کن و دیده شو !! مشاهده